Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- برگی از دفتر زندگی حاج قاسم سلیمانی، مردی که رهبرمعظم انقلاب در مقام تقدیر از وی او را شهید زنده می نامند و رسانه های خارجی به لقب ژنرال خاورمیانه را داده اند را ورق می زنیم. به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان، «اواخر سال ١٣٦٠، وقتی محسن رضایی، فرمانده کل سپاه، حکم فرماندهی تیپ ثارالله را به قاسم سلیمانی داد و محمود اشجع، فرمانده وقت سپاه منطقه ٦ کشوری، با این انتصاب مخالفت کرد، شاید هیچ‌کدام نمی‌دانستند این جوان ٢٣ ساله با نبوغ نظامی تحسین‌برانگیزش، سال‌ها بعد شخصیتی فراملی خواهد شد و افسران CIA از وی به عنوان قوی‌ترین مأمور مخفی خاورمیانه یاد خواهند کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..»؛ این ابتدای مقدمه کتاب «روزی روزگاری قاسم سلیمانی» است که درباره روزگار او در دوران دفاع مقدس است. اما قاسم سلیمانی که این روز‌ها با خبر پایان داعش نامش بر سر زبان‌هاست، کیست؟

حسن سلیمانی از روستاییان «قنات‌ملک» در شهرستان «رابر» استان کرمان در ٢٠ اسفند ١٣٣٥ صاحب پسری شد و نام او را «قاسم» گذاشت.

قاسم ١٣‌ساله بود که پس از پایان دبستان شهر رابر را ترک کرد و در ١٨ سالگی پیمانکار سازمان آب کرمان شد. ورزشکار هم بود و کاراته کار می‌کرد و جزء مربیان پرورش‌اندام نیز بود.

دو سال به انقلاب مانده بود که با حجت‌الاسلام رضا کامیاب از اهالی شهر مشهد که در ماه‌های رمضان برای تبلیغ به کرمان می‌آمد، آشنا شد و به انقلابیون پیوست.

رفاقتشان، اما در هفتم مرداد ٦٠ که سازمان مجاهدین خلق کامیاب را ترور کرد، ناتمام ماند. البته این دوستی کوتاه‌مدت باعث می‌شود که قاسم را با روحانی‌ای از مشهد به نام آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای آشنا کند که تا امروز ادامه دارد.

انقلاب که پیروز شد، هم‌زمان با کار، به عضویت مجموعه «سپاه افتخاری» کرمان درآمد. خودش گفته باید برای انقلاب فعالیت می‌کردیم، پس وارد سپاه شدم.

سلیمانی به مرور فرمانده پادگان قدس سپاه در کرمان شد. شهریور ٥٩ که جنگ ایران و عراق شروع شد، چند گردان را در سپاه کرمان آموزش می‌دهد و به جبهه‌های جنوب می‌فرستد.

خودش هم به همراه یک گروهان به سوسنگرد می‌رود تا جلوی پیشروی دشمن را در جبهه «مالکیه» بگیرد. همین آغاز راهی است که باعث می‌شود قاسم سلیمانی در اکثر عملیات‌های نظامی هشت سال دفاع مقدس مانند «عملیات والفجر ٨» که منجر به فتح «فاو» شد، کربلای ٤، کربلای ٥ و تک‌شلمچه، حضور مؤثر داشته باشد.

جنگ که تمام شد، او که فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بود، به کرمان برمی‌گردد و با اشراری که از مرز‌های شرقی، به‌خصوص افغانستان وارد می‌شدند، به مبارزه ادامه می‌دهد.

حدود ١٠ سال بعد، در سال ٧٩، فرماندهی کل قوا، قاسم سلیمانی را به‌عنوان دومین فرمانده «نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» می‌گمارد.

  از این به بعد است که حضور قاسم سلیمانی در مجامع عمومی و اخبار کم‌رنگ می‌شود. طالبان در افغانستان قدرت گرفته و حالا حضور سردار سلیمانی به‌عنوان فرمانده که آن مناطق را به خوبی می‌شناسد، غنیمتی است.

قاسم سلیمانی در چهارم بهمن ۱۳۸۹ درجه سرلشکری خود را از مقام معظم رهبری دریافت می‌کند و آیت‌الله خامنه‌ای در تقدیری از او، قاسم سلیمانی را «شهید زنده» نامیده است.

رسانه‌های غربی درباره سلیمانی گفته اند که او نقش مهمی در عقب‌راندن اسرائیل از جنوب لبنان، جنگ افغانستان، شکل‌دهی به فضای سیاسی عراق پس از سرنگونی رژیم صدام و تغییر روند جنگ داخلی سوریه داشته است. داعش که فعال شد، در خرداد ٩٣ به شمال عراق حمله می‌کند.

تصرفات شهر‌های عراق که وسعت می‌گیرد، باعث می‌شود نام سردار سلیمانی هم کم‌کم به صدر اخبار بیاید. او که سال‌ها پیش در رسانه‌های عراق به «ژنرال بی‌سایه» معروف بود، حالا چهره او با مو‌های سفیدشده در جلد مجلات خارجی و داخلی عیان می‌شود.

همان روزها، روزنامه «ساندی‌تایمز انگلیس»، «وال‌استریت ژورنال» و «نیویورک‌تایمز» مدعی شدند ایران فرماندهی ارتش ازهم‌فروپاشیده عراق را بر عهده گرفته تا با داعش بجنگد. قاسم سلیمانی هم مقابله با داعش را در دفاع از بغداد بر عهده دارد.
یکی از خبرگزاری‌های داخلی به نقل از رسانه‌های اقلیم کردستان عراق، نوشته بود در مرداد ۱۳۹۳، سردار سلیمانی نسبت به حمله داعش به اربیل هشدار داده است.

با حمله داعش در مرداد ۱۳۹۵، مسعود بارزانی از آمریکا و ترکیه تقاضای کمک می‌کند. دو روز بعد، جنگنده‌های آمریکایی در اربیل به پرواز درمی‌آیند.  
این در حالی است که ۴۸ ساعت قبل از پیوستن جنگنده‌های آمریکایی به عملیات دفاع از اربیل، یگانی از نیرو‌های ویژه به فرماندهی سردار سلیمانی و بنا به درخواست شخص بارزانی، در کنار پیشمرگان کُرد در حال نبرد با داعش بودند. به دنبال دفع خطر داعش، مسعود بارزانی شخصا نامه تشکری برای ریاست‌جمهوری ایران با این مضمون فرستاد که ایران بار دیگر در سخت‌ترین شرایط به دفاع از اقلیم کردستان عراق برخاسته است.

حاج قاسم در سوریه

چند روزی است که با حضور سردار سلیمانی، شهر «البوکمال» در نزدیکی مرز‌های سوریه و عراق در حومه جنوب شرقی دیرالزور، از دست داعش آزاد شده است.

اهمیت آزادسازی شهر البوکمال که از آن به عنوان آخرین دژ مستحکم داعش در سوریه یاد می‌شد، برای جریان مقاومت آن‌چنان مهم و تعیین‌کننده بود که سردار نامی ایران تصمیم گرفت در راستای تحقق وعده‌اش برای پایان‌دادن به سیطره این شجره خبیثه ملعونه، ٧٢ ساعت فرماندهی میدان مستقیم نبرد را بر عهده بگیرد تا خاطره شیرین نقش این فرمانده در آزادسازی مناطقی مانند موصل، تکریت، جرف‌الصخر، حفظ «سامرا» و «کربلا» از چنگ داعش، جلوگیری از سقوط اربیل و... در عملیات «ام‌المعارک» بار دیگر در اذهان ملت‌های منطقه تداعی شود.

سردار را فاتح جنگ حلب در سوریه می‌دانند و حضور او در سوریه باعث شده تا وزارت خزانه‌داری آمریکا نام او را در لیست تحریم قرار دهد.

جان مگوایر افسر سابق سیا گفته است که در نبرد القصیر که چهار سال پیش در سوریه صورت گرفت و منجر به بازپس‌گیری شهر استراتژیک القصیر توسط ارتش سوریه شد و نقطه عطفی در جنگ بود، تحت نظارت و فرماندهی سردار سلیمانی بوده است و این نبرد را «یک پیروزی بزرگ» برای او خواند.

اینجا بود که پس از وقوع یک انفجار مهیب در دمشق، شایعه شهادت قاسم سلیمانی در رسانه‌های جهان پیچید، اما چند روز بعد او در دیدار مسئولان نظام با مقام معظم رهبری حضور پیدا کرد.

سردار از زبان دیگران

روحیه و شخصیت سردار سلیمانی همیشه جذاب بوده است تا آنجا که ابراهیم حاتمی‌کیا در فیلم «بادیگارد» شخصیت و حتی گریم نقش اول فیلم را که پرویز پرستویی آن را بازی می‌کند، شبیه «حاج قاسم سلیمانی» طراحی کرده است.

رسانه‌های غربی هم در مورد شخصیت او مطالب جالبی گفته‌اند. روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی نوشته: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی باهوش می‌دانند.

بسیاری از مقامات آمریکا که این چندساله را صرف متوقف‌کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کرده‌اند، می‌گویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند مبهوت کار‌های او شده‌اند. شاید از سر همین بهت است که یکی از مقامات بلندپایه ارتش آمریکا عاجزانه می‏گوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه می‏خواهد؟!».

روزنامه آمریکایی «مک‌کلتی» هم در گزارشی نوشت: «سلیمانی برای توقف درگیری‏ها میان نیرو‌های امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیرو‌های رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پادرمیانی کرده است.

یکی از نخستین و مهم‌ترین پیروزی‏های سلیمانی بر آمریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی. او در ژانویه سال ۲۰۰۵، زمانی به عراق آمد که عراقی‏ها برای نخستین‌بار پس از سقوط صدام حسین، به پای صندوق‌های رأی می‏رفتند. در حالی که آمریکا حمایت شدیدی از نخست‌وزیرشدن ایاد علاوی می‌کرد، سلیمانی فعالیت خود را در حمایت از شیعیان طرفدار ایران آغاز کرد و به‌شدت به راهنمایی آنان برای پیروزی در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشت‌های رنگی مردم عراق را پیروزی بزرگی برای دموکراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شکست خوردند».

نشریه آمریکایی «نیویورکر» در سال ۹۲، به فرمانده سپاه قدس از زبان مأموران سیا و مقامات عراقی پرداخت و با بیان اینکه سردار سلیمانی به‌ندرت صحبت می‌کند، وی را دارای یک کاریزمای نهفته دانست. در این گزارش «جان ماگویر» افسر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) سردار سلیمانی را قدرتمندترین عامل در خاورمیانه که کمتر کسی چیزی درباره او شنیده، معرفی کرده است.

یک مقام سابق ارشد عراقی نیز قاسم سلیمانی را فردی زیرک و استراتژیستی به‌شدت باهوش توصیف کرده و گفته بود: «زمانی که وارد اتاقی می‌شود که مثلا ۱۰ نفر در آن حضور دارند، او جلو نمی‌آید، همان جا در طرف دیگر اتاق بسیار آرام می‌نشیند. صحبتی نمی‌کند، نظری نمی‌دهد و تنها می‏نشیند و گوش می‌دهد؛ و البته قطعا همه در آن اتاق تنها به او فکر می‌کنند».

زلمای خلیل‌زاد، سفیر سابق آمریکا در افغانستان نیز در مورد سردار سلیمانی گفته است: «همان‌قدر که مقامات آمریکایی سلیمانی را به جنگ‌افروزی متهم می‏کنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان‌دادن به درگیری‌های نیرو‌های مقتدی صدر و نیرو‌های عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت، تهدیدی که می‏رفت ناآرامی‌های آن گسترش یافته و پیامد‌های وخیمی به‌ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد».

یکی از نمایندگان مجلس عراق و از دستیاران ارشد نوری المالکی، درباره سردار سلیمانی گفته: «او فردی است که آرام سخن می‌گوید و منطقی و بسیار مؤدب است. وقتی با او حرف می‏زنید، بسیار ساده برخورد می‏کند. تا زمانی که پشتوانه او را نشناسید، نمی‏دانید چه قدرتی دارد، هیچ‌کس نمی‏تواند با او بجنگد».

روابط شخصی قاسم سلیمانی

همچنین نقل شده است که قاسم سلیمانی علاقه خاصی به سربازان شهید دارد و با خانواده‌های آن‌ها دیدار می‌کند. خودش در جایی گفته: «زمانی که فرزندان شهیدان را می‌بینم، می‌خواهم آن‌ها را ببویم و از خود بی‌خود می‌شوم».

سردار سلیمانی از دوستان نزدیک و صمیمی شهید «عماد مغنیه» بود. قاسم سلیمانی برادر کوچکی به نام سهراب دارد. او درخصوص روحیات قاسم به خبرگزاری فارس گفته: «حاج قاسم خیلی وقت نمی‌کند به خانواده برسد، اما آدمی بسیار عاطفی است و حتی تا زمانی که نسبت به مسائل زندگی من اطمینان پیدا نکرد، مرا رها نکرد، مدام من را کنترل می‌کرد، چون من در سازمان زندان‌ها کار می‌کردم و با زندانیان در ارتباط بودم؛ حتی اگر یک موتور می‌خریدم تا اطمینان پیدا نمی‌کرد که چگونه آن را تهیه کرده‌ام راحت نمی‌شد، شاید به نوعی تمام زندگی اطرافیان ما را زیر نظر داشت تا خدای ناکرده به راه کج و آلوده کشیده نشویم»


منبع:روزنامه شرق




انتهای پیام/

خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

منبع: خبرگزاری میزان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۶۴۹۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرماندهی که در تمامی مسئولیت‌ها موفق بود

شامگاه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ بود که سپاه پاسداران خبری تلخ و باورناپذیر را منتشر کرد؛ عروج سردار حجازی جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه، خبری بود که به یکباره منتشر شد و همگان را در بهت فرو برد. سیدمحمد حجازی همان‌طور که عمری خالصانه و بدون ادعا زیست و خدمت کرد، شهادتش نیز مظلومانه بود. او آن‌طور خدمت کرد که شایسته مردان خدا بود؛ بی‌ریا، بی‌حاشیه، بی‌ادعا و بدون هیچ چشمداشتی.

پرونده جهادی و خدمتی شهید حجازی با آن چهره محجوب که کمتر مقابل دوربین قرار می‌گرفت، مملو از خدمات و سمت‌هایی بود که او به هیچ کدام از آنها به چشم جایگاه نگاه نمی‌کرد. بار و مسئولیتی بود که باید انجام می‌داد و برایش فرقی نمی‌کرد عنوان آن سمت چه باشد و سختی‌هایی داشته باشد.

 ملاک نبود کجا خدمت کند 
سردار سیدمجید میراحمدی از همرزمان قدیمی شهید حجازی در همین خصوص می‌گوید: «یکی از ویژگی‌های برجسته سردار حجازی این بود که بنا به میل‌شان انجام وظیفه نمی‌کردند! بلکه بنا به تکلیف و اثربخشی خودشان انجام وظیفه می‌کردند. حقیقتاً ملاک نبود کجا خدمت کنند و چه مسئولیتی داشته باشند. ملاک اصلی برای سردار حجازی فقط انجام تکلیف بود. ایشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یک مبارزه جدی را با رژیم پهلوی شروع کردند و در همان عنفوان جوانی دستگیر شدند و به زندان افتادند. سردار حجازی از همان زمان یک مبارز و مجاهدی خستگی‌ناپذیر بودند.»

میراحمدی می‌افزاید: «ایشان هر سمتی را پذیرفتند، بر اساس همین تکلیف مداری بود. اگر در لبنان به یاری جبهه مقاومت در کنار سیدحسن نصرالله شتافتند باز بر اساس همین روحیه و ویژگی بود. شهید حجازی به عنوان امین و مستشار در کنار سیدحسن نصرالله حضور داشتند و حضورشان در لبنان بسیار تأثیرگذار بود. پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی نیز وقتی به ایشان جانشینی سردار قاآنی پیشنهاد شد، شهید حجازی با توجه به روحیه تکلیف مداری‌اش مسئولیت جانشینی فرماندهی نیروی قدس را پذیرفتند.»  

 همنشینی با علما و صلحا
روحیه تکلیف‌مداری، تبعیت محض از ولی‌فقیه و خدمت بی‌ادعا در نظام اسلامی به دلیل خودسازی‌هایی بود که شهید حجازی انجام داده بود. به قول یکی از همرزمانش: «ایشان دستورالعملی جهت خودسازی شخصی داشتند. اینطور نبود که باری به هر جهت زندگی کنند. برای خودشان استاد اخلاق داشتند و ارتباطات بسیار نزدیکی با علمای برجسته اخلاق مثل حضرت آیت‌الله مرحوم بهاءالدینی، آیت‌الله جوادی آملی و آیت‌الله حسن‌زاده آملی داشتند. تعاریفی که حضرت آیت‌الله جوادی آملی بعد از شهادت ایشان به کار بردند گویای شخصیت بزرگ شهید حجازی است. سردار حجازی در مقطعی احساس تکلیف کردند که باید با رژیم ستمشاهی مبارزه کنند، در این مسیر قرار گرفتند و به مبارزه انقلابی پرداختند.» 

آیت‌الله جوادی آملی در اولین سالگرد شهادت حجازی گفته بود: «سردار حجازی در مقاطع گوناگون و تا پایان عمرش با اسلام و رهبری بود. در رده‌های مختلف سپاه مدیریت کرد و همچنین در جنگ حضور داشت.»

 سیداحمد و سیدمحمد، پیشکسوتان سپاه
شاید کمتر کسی بداند شهید حجازی از جمله نفراتی بود که در تشکیل سپاه نقش داشت. او به همراه برادر بزرگ‌ترش شهید سید احمد حجازی در امور آموزشی و پشتیبانی دوره‌های اول سپاه نقش داشتند. مرحوم حجت‌الاسلام سیدمجید حجازی برادر شهیدان درباره فعالیت دو برادر بزرگ‌ترش در سپاه گفته بود: «سید احمد متولد سال ۱۳۳۴ و سید محمد متولد سال ۱۳۳۵ بود. فقط یک سال فاصله سنی داشتند و به همین خاطر بسیار با هم صمیمی بودند. بعد از پیروزی انقلاب هر دو به عضویت سپاه درآمدند و از پیشکسوتان این نهاد انقلابی بودند. سید احمد از آنجایی که دوره‌های تخریب و انفجار را پشت سرگذاشته بود، در دوره اول سپاه به آموزش نیروی جوان این نهاد انقلابی پرداخت. سیدمحمد هم همراهی‌اش می‌کرد. بعد، چون پدرمان از معتمدان بازار بود، دو برادر در پشتیبانی و تدارکات نهاد تازه تأسیس شده سپاه فعالیت کردند.»

 دوری از جبهه را برنمی‌تافت
یکی دیگر از همرزمان شهید سیدمحمد حجازی هم از حضور او در جبهه‌های دفاع مقدس می‌گوید: «در همان ابتدای جنگ سیدمحمد به جبهه رفت و مسئول اعزام نیرو‌ها به جبهه‌های جنوب کشور بود. تا مرحله جانشینی قرارگاه قدس هم پیش رفت. سردار حجازی سال‌های زیادی از دفاع مقدس را در جبهه حضور داشت و حضورش هم تأثیرگذار و مهم بود. در مقطعی هم ایشان بنا به خواسته فرمانده کل سپاه به عنوان فرمانده سپاه خراسان منصوب شد و به مشهد رفت. این مسئولیت بنا به تکلیفی بود که فرمانده کل سپاه بر دوشش گذاشته بود و ایشان هم پذیرفت، در حالی که هیچ تمایلی برای فاصله گرفتن از جبهه‌های جنگ نداشت. سردار حجازی در ادامه خدمتش هم همین روحیه را حفظ کرد، یعنی هرجا که تکلیف می‌شد می‌رفت.»

 عملکرد موفق در بسیج
بعد از دوران دفاع مقدس و زیر نظر مقام معظم رهبری، بسیج به نیروی مقاومت بسیج ارتقا پیدا کرد که اتفاق بزرگی بود. هرچند راه‌اندازی این نیرو با فرماندهی سردار افشار بود، اما سردار شهید سیدمحمد حجازی از سوی سردار افشار به عنوان رئیس ستاد این نیرو معرفی شد و از این طریق، حجازی یکی از تأثیرگذارترین افراد در راه‌اندازی نیروی مقاومت بسیج بود. 

شکیل معاونت‌های مختلف و مشخص کردن شرح وظایف این نیرو از اقدامات شهید حجازی بود. سردار مجید خراسانی در این خصوص می‌گوید: «سردار حجازی در ساختارسازی و کادرسازی بسیار موفق بودند. به گونه‌ای که حضرت آقا در پیام مربوط به شهادت‌شان فرمودند که سردار حجازی در هرجایی بوده موفق بوده است. شهید حجازی در حقیقت پایه‌های یک سازمان بدیع در دنیا و جهان اسلام را به نام نیروی مقاومت بسیج طراحی و به کادرسازی آن کمک کردند. در کار‌های ابتکاری که رهبری انتظار داشتند نمونه بودند و در این موارد کمتر مثل ایشان سراغ داریم. به خصوص اینکه نیروی مقاومت یک سازمان و مجموعه مردمی است و معمولاً راه‌اندازی مجموعه‌های مردمی، پیچیدگی، لطافت، دقت و شرایط خاص خودش را دارد.»

 کادرسازی و ساختارسازی استثنایی
خراسانی همچنین می‌گوید: «کادرسازی موفق دومین هنر سردار حجازی بود که در این مورد بسیار موفق عمل می‌کردند. شهید حجازی در کادرسازی و ساختارسازی استثنا بودند. در ادامه مسیر خودشان و در بحرانی‌ترین شرایط کشور از نظر سیاسی و امنیتی به عنوان فرمانده نیروی مقاومت بسیج معرفی شدند. ایشان گام دوم ساختارسازی خودشان را در این دوره با ابتکارات و روش‌های جدید انجام دادند. شهید حجازی در راه‌اندازی، توسعه و ادامه مسیر در بسیج خیلی تلاش کردند.»

از جمله اقدامات شهید حجازی در بسیج، تشکیل و راه‌اندازی مجموعه بسیج سازندگی بود. حجازی بخش عمده‌ای از دیدگاه‌های خودش را در رابطه با بسیج از مقام معظم رهبری می‌گرفت و بخش دیگری مربوط به ابتکاراتش در جهت توسعه بسیج بود. سردار حجازی حرکت نمونه‌ای را برای راه‌اندازی حوزه سازندگی نیروی مقاومت بسیج در مناطق محروم کشور پایه‌گذاری کرد.

 حضور مؤثر در جبهه مقاومت اسلامی
یکی دیگر از خدمات ارزنده سردار شهید سیدمحمد حجازی حضورش در جبهه مقاومت اسلامی بود. او سال‌ها در لبنان خدمت کرد و در کنار سیدحسن نصرالله حضور داشت و امین او بود. شهید حجازی از سال ۱۳۹۳ به لبنان رفت و بیش از پنج سال حضور مستشاری در این کشور را تجربه کرد.

شاید یکی از بهترین تعاریف در خصوص حضور مؤثر شهید حجازی در جبهه مقاومت اسلامی را بتوانیم در جملات سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان بیابیم. نصرالله پیرامون حضور شهید حجازی در لبنان گفته است: «سال‌هاست او را از طریق حضورش در میان خود می‌شناسیم. او یک فرمانده حکیم، مجاهد و مهاجر در راه خدا بود. او برای ما برادری بزرگ و پشتوانه‌ای قوی، یک فداکار وفادار، الگوی اخلاقی، یک روشنفکر با تجربه و همچنین رفیق، دوست و یاری مخلص برای شهید بزرگ حاج قاسم سلیمانی (رضوان الله علیه) به ویژه در این سال‌های سخت و سرنوشت ساز در زندگی ملت، منطقه و مقاومت ما بود.»

 پدر موشکی حزب‌الله لبنان
به شهید حجازی لقب پدر موشکی حزب‌الله لبنان را داده بودند. حجت‌الاسلام علی شیرازی نماینده سابق ولی‌فقیه در نیروی قدس سپاه در این باره گفته است: «وقتی رهبر معظم انقلاب دستور علنی دادند که باید هم غزه و هم کرانه باختری را تجهیز کنیم، همه نیرو‌ها برای اجرای این فرمان وارد میدان شدند. در غزه امکان ارسال سلاح نیست، اما این امکان وجود دارد که دانش را به مردم آنجا انتقال داد. سردار حجازی همراه حاج قاسم برای مقاومت و شکست رژیم اشغالگر قدس تلاش کردند و با توجه به اینکه امکان ارسال تجهیزات به نوار غزه وجود نداشت، آنها دانش موشکی را به آنجا منتقل کردند که در این رابطه سردار حجازی سهم عمده‌ای داشت. جمهوری اسلامی برای حزب‌الله ماهی نگرفت، بلکه به آنها ماهیگیری آموزش داد. به همین واسطه، امروز دست مردم غزه و کرانه باختری پرتر از قبل است. زمانی دست مردم فلسطین برای جنگ با رژیم صهیونیستی سنگ بود، اما امروز جنگ موشک است و در آینده امیدواریم مردم غزه پهپاد بسازند و با افزایش دانش در همه زمینه‌ها به عمر رژیم صهیونیستی پایان دهند.»

 زخم اساسی به قلب صهیونیست‌ها 
بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی، شهید حجازی به جانشینی نیروی قدس سپاه می‌رسد. او به عنوان یکی از فرماندهان ارشد نیروی قدس، چه آن زمان که در لبنان حضور داشت و چه زمانی که جانشینی سردار قاآنی را برعهده گرفت، آنقدر عملکرد موفقی داشت که خاری در چشم صهیونیست‌ها بود.

به قول سیدعلی حجازی، فرزند شهید: «در پنج‌سال و نیمی که حاج‌آقا (شهید حجازی) در لبنان بودند، دوری پدر و مادرمان واقعاً برای ما سخت شده بود. مضاف بر این سختی‌ها، تهدید‌ها هم خیلی زیاد بود و صهیونیست‌ها مدام در رسانه‌های خود اسم حاج‌آقا را می‌بردند. اینها نشان می‌داد که صهیونیست‌ها برای ترور، دست روی حاج‌آقا گذاشته‌اند. وقتی من و خانواده به حاج‌آقا گلایه می‌کردیم که چرا بازنمی‌گردید، ایشان همیشه به ما می‌گفت که کار‌هایی را شروع کرده‌ایم که می‌خواهیم به نتیجه برسند و اگر برای بازگشت اصرار کنم، ممکن است این کار‌ها ابتر بمانند، البته الان بحمدالله آن کار‌ها دارد ادامه پیدا می‌کند. شهیدحجازی واقعاً زخم اساسی به صهیونیست‌ها زد.»

عاقبت این فرمانده رشید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که خط جهاد را از جبهه‌های دفاع مقدس تا بلندی‌های جولان ادامه داده بود، در شامگاه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ به شهادت رسید. پس از عروج آسمانی او بود که مقام معظم رهبری در پیام‌شان به همین مناسبت گفتند: «عمری سراپا مجاهدت، فکری پویا، دلی سرشار از ایمان راستین و آکنده از انگیزه و عزم راسخ و نیرویی یکسره در خدمت اسلام و انقلاب، خلاصه‌ا‌ی از شخصیت این مجاهد فی سبیل‌الله است. او در مسئولیت‌های بزرگ و اثرگذار در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت کرده و در همه آنها سربلند و موفق بوده است.»

خاطره سردار قاآنی از همراهی با شهید حجازی در عملیات خیبر
مدیریت عالی سیدمحمد زیر بمباران دشمن
در خیبر برای اولین بار قرار بود از داخل آب به آن وسعت عبور کنیم. به همان میزان که برنامه‌ریزی برای انجام عملیات می‌شد، شاید سخت‌تر از آن، برنامه‌ریزی برای آماده کردن نیرو‌ها و تأمین نیاز‌های پشتیبانی و... نیاز بود و برنامه‌ریزی برای نیرو‌هایی که در خط بودند کار مهم و اساسی بود. شب اولی که نیرو‌ها حرکت کردند، برادر عزیز سردار حجازی با عشق و علاقه و با اهتمامی که داشتند در عملیات حضور داشته باشند، آمده بودند اداره قرارگاه شط علی را برعهده داشته باشند؛ اعم از اعزام نیروها، تأمین امکانات مورد نیاز و... همه این برنامه‌ریزی‌ها برعهده ایشان بود. برادرمان آقای حجازی در آن بمباران شدید، نیرو‌ها را سامان می‌دادند. کمی بعد حدود ۱۰ الی ۱۲ فروند بالگرد اعم از ۲۱۴، شنوک و کبری برای تأمین نیرو‌ها آمدند. آقای حجازی خیلی با نشاط و با روحیه آمدند بچه‌ها را سوار این بالگرد‌ها کرده و حرکت کردند به سمت منطقه عملیاتی و به موقع به منطقه مورد نظر رسیدند.

به این ترتیب آن منطقه حفظ و نهایتاً کار تصرف جزایر کامل شد و استحکام پیدا کرد. غرض اینکه در آن شرایط بحرانی، ایشان با تسلط توانست اوضاع را ساماندهی کند. به کار تسلط و کنترل داشت و بچه‌ها را ساماندهی می‌کرد. شکر خدا نیرو‌ها به موقع به منطقه رسیدند و کار عملیات پیش رفت و جزایر تثبیت شد. سال‌ها بعد از اتمام دفاع مقدس، شرایطی پیش آمد تا در جبهه مقاومت باز همراه این شهید بزرگوار باشیم. البته خدمات ایشان به جبهه مقاومت بسیار زیاد است و نمی‌شود از همه آنها گفت.

 محسن رضایی فرمانده وقت سپاه در دفاع مقدس:
حجازی از ابتدای جنگ مسئولیت‌های خطیری داشت
 محسن رضایی، فرمانده سپاه در بخش قابل توجهی از دفاع مقدس می‌گوید شهید سیدمحمد حجازی از ابتدای دفاع مقدس مسئولیت‌های خطیری در جبهه‌ها داشت. متن زیر بخشی از گفته‌های رضایی در همین خصوص است: «در عملیات رمضان، شهید حجازی جزو افراد مطرح بود. من که با فرماندهان صحبت می‌کردم با ایشان هم مکالمه داشتم. ایشان در آن مقطع مسئولیت توجیه گردان‌ها را برعهده داشت. نیرو‌هایی را که می‌آمدند توجیه و تقسیم می‌کرد. بخشی از صحبت‌های خودم با ایشان را که مربوط به عملیات رمضان می‌شود هنوز دارم. در جلسه‌ای همراه با آقای اشجع بودیم (از بچه‌های قدیمی جبهه و جنگ) که سیدمحمد (شهید حجازی) به من می‌گوید برادر محسن در مورد وضعیت نیرو‌های تیپ‌ها هماهنگ کنیم. من می‌پرسم چقدر نیرو از استان‌ها آمده‌اند که تقسیم شوند. ایشان می‌گویند تا فردا ۱۴ گردان و یک گروهان در اختیار ماست. آمار مجروحان و شهدا را به ما ندادند. تا فردا (تیپ) امام حسین (ع) به ۱۴ گردان رسیده و (تیپ) ۲۳ هم ۱۵ گردان شده است. یک گردان را هم پخش کردیم و... همین‌طور آقای حجازی توضیح می‌دهد که گردان‌های اعزامی چه آماری دارند و چطور تقسیم می‌شوند.

این صحبت‌ها مربوط به عملیات رمضان است، تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۶۱. اینطور نیست که ایشان آخر جنگ به سطحی از رده‌های بالا رسیده باشد. از همان ابتدای جنگ حدش این بوده که مسئولیت توزیع نیرو‌هایی را داشت که از استان‌ها می‌آمدند و ایشان منطقه به منطقه، گروه به گروه می‌دادند و این نیرو‌ها پخش می‌شدند.»

منبع: روزنامه جوان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • آنچه باید درباره سندرم ناخن زرد بدانید
  • آنچه باید سندرم ناخن زرد بدانید
  • به سردار سلیمانی گفتم اسارت شما هزینه زاست، به‌دست دشمن بیفتید چه؟
  • توئیت جدید عضو دفتر رهبری درباره سردار بلندپایه سپاه
  • مراسم سومین سالگرد شهادت سردار حجازی برگزار شد
  • خاطره شنیده نشده از حاج قاسم
  • فرماندهی که در تمامی مسئولیت‌ها موفق بود
  • فرمانده کل ارتش: عملیات وعده صادق جلوه زیبایی از وحدت ارتش، سپاه و وزارت دفاع بود
  • فرمانده کل ارتش: جمهوری اسلامی ایران پاسخ هر تجاوزی را کوبنده‌تر از قبل خواهد داد
  • تقدیر فرمانده کل ارتش از رزمندگان عملیات وعده صادق